جدول جو
جدول جو

معنی پس اوگند - جستجوی لغت در جدول جو

پس اوگند
(پَ اَ گَ)
رجوع به پس افکند شود
لغت نامه دهخدا
پس اوگند
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پساوند
تصویر پساوند
پسوند، قافیه، برای مثال همه یاوه همه خام و همه سست / معانی از چکاته تا پساوند (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۰)، مقطع شعر
فرهنگ فارسی عمید
(پَ اَ کَ)
پس اوگند. پس افگند. ذخیره. پس افتاده. پس انداز. اندوخته. مانید. یخنی:
هم بعلم خودش بده پندی (کذا)
که ندارد جز این پس افکندی.
اوحدی.
، میراث. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(پَ وَ)
قافیۀ شعر را گویند. (برهان قاطع). و بیت ذیل را مثال آورده اند:
همه یاوه همه خام و همه سست
معانی باژگونه تا پساوند.
لبیبی.
لکن در این بیت که در لغت نامۀ اسدی به شاهد آمده است پساوند بمعنی مقطع قصیده و غزل و غیر آن بنظر می آید و مصراع ثانی نیز ظاهراً بدین صورت بوده است: معانی از چکاده تا پساوند. صاحب فرهنگ رشیدی گوید: معنی ترکیبی (پساوند) آنکه نسبت به آخر دارد چه آوند کلمه نسبت است چنانکه در مقدمه گذشت، مزید مؤخر. پسوند
لغت نامه دهخدا
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پساوند
تصویر پساوند
قافیه یا مقطع قصیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پساوند
تصویر پساوند
((پَ وَ))
قافیه شعر، جزوی که به آخرکلمه اضافه شود و تغییری در معنی آن دهد، پسوند
فرهنگ فارسی معین
اندوخته، پس انداز، ذخیره، میراث
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برگش
فرهنگ گویش مازندرانی